شهید حســین قلــی نــژاد

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید حســین قلــی نــژاد

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید حســین قلــی نــژاد

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام حسین قلی نژاد از شهدای دانش آموز شهرستان محمودآباد می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : رحیم علی
تاریخ تولد : 1348/01/01
تاریخ شهادت : 1364/11/21
محل تولد : محمودآباد
گلزار شهدای گالش پل محمودآباد
نحوه شهادت : جراحات وارده در اثر درگیری مستقیم با دشمن
محل شهادت : اروندرود - عملیات والفجر 8
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

آخرين مطالب

طرح لایه باز فتوشاپ وصیت نامه و زندگی نامه شهید حسین قلی نژاد

شهید حسین قلی نژادشهید حسین قلی نژاد

شهید حسین قلی نژاد

زندگی نامه و وصیت نامه بصورت صوتی

 

دریافت
 

دریافت

 

 

میثم میثم
۱۴ مرداد ۹۶ ، ۰۱:۰۲ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۱۱ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۰۹ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

شهید حسین قلی نژاد
شهید حسین قلی نژاد
شهید حسین قلی نژاد
شهید حسین قلی نژاد
میثم میثم
۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۵ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید حسین قلی نژاد



شهید حسین قلی نژاد

شهید حسین قلی نژاد

شهید حسین قلی نژاد

شهید حسین قلی نژاد

شهید حسین قلی نژاد

شهید حسین قلی نژاد

شهید حسین قلی نژاد

شهید حسین قلی نژاد

میثم میثم
۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۴ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

پیام شهید:

اخلاص را رعایت کنید و سعی کنید مشکلات را برطرف نمائید نه اینکه خود را از معرکه کنار بکشید، در صحنه های انقلاب ثابت قدم و استوار باقی بمانید زیرا کناره گرفتن شما و گوشه نشینی اختیار کردن خیانت به خون شهیدان است.


----------------------------------------------------------


مادر شهید:

خواب دیدم گفت مامان تو مهمان داری همین سفره که گذاشته بود من همزمان سر سفره خواب رفتم آمد بچه را ازبغلم گرفت بچه را بده به من تو مهمان داری گفتم تو ناهار خوردی حال نمی دانم ایشان شهید شده. گفتم ناهار خوردی گفت الان مهمان برود من ناهار می خورم. از خواب بلند شدم دیدم پسرم کجاست. پدرش را صدا زدم میگم الان بچه ام اینجا بود الان به من گفت شما مهمان دارید. بعد از  دقیقه دیدم 3 تا موتورسوار دم در ما ایستاده ان پدرش رفت دم در دید 3 تا مهمان داریم امده اند خانه پذیرایی کردیم یک عدد پتو برای من آوردند من گرفتم بالای سر خود گذاشتم . پسرم گفت مامان

 

 

* چند روز قبل از اینکه جنازه او را بیاورند یک شب خواب دیدم که او تیر خورد پای او نیست. شهید را آموردند در منزل عمو اسماعیل به  من گفت که پسرت شهید شده تیر خورده من گفتم مسئله ای نیست عیب ندارد افتخار می کنم در حین خواب سرو صدا را انداختم همه امدند  گفتند چه خبر است گفتم خواب دیدم. فردای آنروز داخل آژانس بودم دلم آتیش بود خبر از شهادت بچه ام ندارم دیدم منزل عمو اسماعیل شلوغ است هر چه خواب دیدم عینا دارم می بینم که شنیدم که پسرم شهید شده است.

 

برادر شهید:

یک شب خواب دیدم که چند نفر در قصر زندگی می کنند و او هم داخل قصر است3 الی 4 نفرمرا به آنجا می برندیکی از خانواده شهید مرا برد به آنجا پیش شهدا دیدم برادرم به من می گوید که غصه مرا نخورید جای ما خوب استشما باید در دنیا کار خوب و نیک انجام بدهید تا در جهان آخرت در پیش ما باشید


میثم میثم
۰۳ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۱۵ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر